روزهای اول بهار از آن روزهایند. روزهایی که با آمدنشان کولهای از یک زندگی تازه برایمان میآورند. با آمدن روزهای شروع فقط یک روز تازه نیست که آغاز میشود. یک زندگی است که با هزار جور آداب و رسم و رسوم از راه میرسد.
در روزهایی که معمولیاند، ما داریم زندگی خودمان را میکنیم. کاری به کار کسی نداریم و روزگار هم کاری به کار ما ندارد. ما معمولی هستیم و روزگار هم معمولی است. ما برنامههای ساده روزمره خودمان را داریم و روزگار هم پیشنهاد تازهای به ما نمیدهد.
اما روزهای شروع، روزهایی هستند که با پیشنهادهای تازه از راه میرسند. روزهایی بسیار متفاوت که آمدهاند لحظههای ما، حتی زندگیهای ما را عوض کنند. روزهایی که از طرف کسی برای ما برنامهریزی شدهاند، اما فقط پیشنهادند. به شما میگویند: نگاه کن، این پیشنهاد هم هست. تو انتخاب دیگری هم داری.
روز اول ماه رمضان از آن روزهاست. از آن روزها که به تو میگویند تو انتخاب دیگری هم داری. روز اول ماه رمضان پیشنهاد یک جور زندگی دیگر است. نه برای همیشه. برای یک ماه. مثل یک تنوع ساده توی یک زندگی شلوغ و سخت.
این پیشنهاد را بپذیر.